محبوبیت و پرانرژی بودن باید از اصلیترین ویژگیهای کسی باشد که مسؤولیت معاونت فرهنگی و دانشجویی یکی از دانشگاههای بزرگ کشور را به عهده دارد، مسئولیتی که به واسطه ارتباط مستقیم با دانشجویان هم پر از شیرینی و خاطره است و هم پردردسر و پرچالش. دکتر "کوروش عزیزی"، استاد تمام گروه حشرهشناسی پزشکی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شیراز، همان معاون جوان و محبوبی است که بیشتر کارکنان و دانشجویان او را به خوشرویی میشناسند. برای شروع درباره سوابق علمی، اجرایی و تحصیلاتیتان بگویید. من استاد تمام گروه حشره شناسی پزشکی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستم. در سال ۸۵ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدم، از سال ۸۵ تا ۸۹ در دانشگاه علوم پزشکی بندرعباس به عنوان استادیار و دانشیار خدمت کردم و ضمنا مدیرگروه و رئیس دانشکده بهداشت و همچنین معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه هرمزگان بودم. از سال ۸۹ به شیراز آمدم و حدود سه سال قائم مقام آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بودم؛ از سال ۹۲ نیز به عنوان معاون فرهنگی و دانشجویی این دانشگاه مشغول به فعالیت هستم. لطفا کمی از زندگی شخصی خود بفرمایید: من ۲۱ خرداد ۱۳۵۱ در شیراز متولد شدم. البته اصالتا به نور آباد ممسنی در استان فارس برمی گردم. در سال ۸۰ ازدواج کردم و یک دختر ۵ ساله به نام ترلان دارم. کمی جلوتر برویم، به دوران دانشجوییتان؛ از آن زمان خاطره پررنگی دارید که در ذهنتان حک شده باشد؟ اتفاقا همین امروز از چهار راه ادبیات رد شدم که دانشکده علوم دانشگاه شیراز هم آنجا قرار دارد، همین باعث شد خاطره پرماجرایی از روز اول دانشگاه به یادم بیاید که آن را برای همکارم که با من بود نیز تعریف کردم. من لیسانسم را در رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه شیراز گرفتم، اولین روز ثبت نام دانشگاه خیلی شلوغ بود و من هم با فضای دانشگاه آشنایی نداشتم. این خاطره مربوط به چه سالی است؟ مربوط به اواخر شهریور یا اوایل مهر سال 70 بود و من جوانی ۱۸ ساله و تازه فارغ التحصیل از دبیرستان بودم. باید انتخاب واحد می کردیم که مثل الان الکترونیکی هم نبود و دستی ثبت نام میکردیم، صف ثبت نام واحد فیزیک خیلی شلوغ بود و به همین خاطر در سالن را قفل کرده بودند. همان موقع من عمویم را دیدم که آن زمان دانشجوی دکترای بخش فیزیک بود. ماجرا را که برایش تعریف کردم با خنده گفت بیا برایت پارتی بازی کنم، سفارش کنم کار تو را انجام دهند. چون در سالن قفل بود از پنجره پشتی رفتیم، بالای سر ما داربست بسته بودند که رنگ آمیزی کنند، ناگهان یک میله چهار متری آهنی روی سر من افتاد و زمانی چشم باز کردم که توی بیمارستان بودم و سرم شکسته بود و انتخاب واحد هم انجام نشده بود. این اولین خاطره من از ورودم به دانشگاه بود که هر چند آن زمان پرحادثه بود، ولی برایم عبرت شد که حواسم را بیشتر جمع کنم و همیشه در ذهنم باقی مانده است. در کسوت معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه، حتماً خاطرات تلخ و شیرین زیادی داشتهاید که دانستن قطعا جالب خواهد بود؛ از این خاطرات برایمان بگویید. من تعبیر به تلخی نمی کنم، کار با دانشجوها حتی اگر همان موقع ناراحت کننده به نظر برسد، بعدها متوجه می شویم که یا شیرین بوده و یا همراه با تجربههای ارزشمند. کار ما چون با دانشجویان است سراسر خاطره شیرین است، اما شیرینترین خاطراتم مربوط به بازدیدهای من از خوابگاهها و رابطه دوستانه من با دانشجویان است؛ ارتباط ما به نحوی است که با هم شوخی میکنیم و سر به سر هم میگذاریم، گاهی پیش بیاید با دانشجوها فوتبال هم بازی میکنم. اما یکی از خاطرهانگیزترین برنامههای کاری من در سال ۹۵ المپیاد ورزشی اصفهان بود که به همراه کاروان ورزشی دانشگاه در آنجا حضور داشتم و جا دارد از میزبانی شایسته دکتر شاهمرادی و تیمشان سپاسگزاری کنم. در این المپیاد، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بعد از ۳ سال مقام قهرمانی را از ما گرفت و این باعث شد با دکتر شاهمرادی کل کل داشته باشیم. من به مزاح به ایشان گفتم بلاخره مزه اول شدن را چشیدید، ایشان هم به شوخی جوابیدادند، شما هم باید بفهمید ما چند سال دوم بودیم از آن پایین چه مزهای داشت که به شما نگاه میکردیم. در کل خاطرات خوبی از سفرمان به اصفهان برایمان باقی ماند. اوقات فراغت معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز باید خیلی کم باشد، با این حال جالب است بدانیم اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانید و تا چه حد به کتاب، موسیقی و فیلم علاقهمند هستید؟ به شدت اهل کتاب، موسیقی، فیلم و ورزش هستم، تقریبا هیچ مسابقه ورزشی را از دست نمیدهم، اگر پای تیم ملی کشور در میان باشد، هر مسابقه ورزشی را دنبال میکنم. مسابقات فوتبال باشگاهی را هم با علاقه میبینم؛ البته اگر آخر شب باشد. به موسیقی سنتی بسیار علاقهمند هستم و چند سالی سه تار کار کردم. به خاطر اینکه هیات علمی هستم، مطالعات علمی تخصصی رشته خود را دنبال میکنم. البته بیشتر سعی میکنم در هر فرصتی با دخترم ترلان بازی کنم. آخرین کتابی که خواندهاید و آخرین فیلمی که دیدهاید، چه بوده است؟ چندی پیش حاج آقا دستداده معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی جهرم کتابی که نوشته خودشان بود به من هدیه دادند تحت عنوان " تحولات فکری پس از اسلام "؛ همین چند شب پیش فرصتی پیش آمد که آن را مطالعه کنم. کتاب خیلی جالبی است که به مباحث فکری بعد از پیامبر و انشقاقهایی که در صدر اسلام رخ داده، پرداخته است. آخرین فیلم هم فیلم "فروشنده" اصغر فرهادی بود که در منزل به اتفاق همسرم دیدیم. همه زندگی من خانوادهام است و با همه مشغلههایی که دارم به آنها میپردازم و تا بتوانم برایشان وقت میگذارم. اگر معاون فرهنگی و دانشجویی نبودید، ترجیح میدادید در چه سمتی در دانشگاه فعالیت کنید؟ اگر معاون فرهنگی و دانشجویی نبودم، مایل بودم معاون پژوهشی باشم. من علاوه بر همه فعالیتهایی که در دانشگاه انجام میدهم یک پژوهشگر هم هستم و بسیار به این حوزه علاقه دارم. با همه مشغلههایی که دارم خدا به من کمک کرده و فعالیتهای پژوهشی بسیاری نیز در سطح بینالملل انجام دادهام و سعی کردهام رابطه خود را با گروه آموزشیام و دانشجویانم در مقاطع ارشد و PHD حفظ کنم. لطفا درباره فعالیتهای پژوهشیتان هم توضیح دهید. خدا به من این لطف را داشته که در سن 40 سالگی استاد تمام رشته خود شوم و در واقع جوانترین استاد تمام این رشته در کل کشور هستم. زمانی که دکتر ایمانیه از من خواستند که مسؤولیت معاونت فرهنگی و دانشجویی را بپذیریم از ایشان خواستم که اجازه دهند برای کارهای آموزشی و پژوهشی هم وقت بگذارم. دو کار شاخصی که تاکنون انجام دادهام یکی ارائه راهکار کنترل بیماری سالک در استان فارس بوده که یک معضل اساسی است و دیگری کنترل بیماری مالاریا در استان هرمزگان و ابداع روشهایی نوین برای کنترل ناقلین این بیماری بوده که مقالات مربوط به آن در ژورنالهای معتبر بینالمللی نیز منتشر شده است. در پایان صحبت خاصی با مخاطبان نشریه دارید؟ توصیه همیشگی من به دانشجویانم این است که شما باید یک پزشک یا پیراپزشک خوب فرهنگی یا سیاسی شوید، بنابراین در اولویت اول درس و تحصیل را قرار دهید اما در کنار آن به مسائل فرهنگی، اخلاقی و فوق برنامه نیز بپردازند. ماهنامه الکترونیکی سیب / تیر 96 |